آرشیداآرام جانآرشیداآرام جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

آرشیداخورشیدخونمون

خیاطی

دیروزبه من گفتی چرخ خیاطیتو(که برای دوران کودکیه خودمه ودادم به تووهنوزم همون بوی دوران بچگیمو میده وچقدرم دوستش دارم)بدم منم دادم ورفتم به کارام برسم اومدم وبااین صحنه روبروشدم.جیییییییگرم درضمن امروزقراره گروه عموقناداینابیان زنجان ودخملی وباباش قراره برن هوراااااا.الان چندروزه داری روزشماری میکنی. خوش بگذره آرشیداجون ...
25 شهريور 1392

ماهگرد

یک ماه گذشت وتوبزرگترشدی دوازدهم هرماه که میشه بی اختیاریادت میفتم وبزرگ شدنت رولمس میکنم روزشماربالای وبت حالامیگه آرشیداتااین لحظه ۳سال و۸ماهو.......ایشالاسلامت وبهروزباشی عزیزترازجونمون ۴۴ماهگیت مبارک ...
25 شهريور 1392

من وتو

امروزصبح رفتیم مهدکودکی که پارسال برای چندروزرفتی ودیگه نرفتی وبعدازگذشت یکسال وسایلتوگرفتیم مدیرمهدتادیدگفت به به آرشیداجون چهره ای که هیچوقت فراموش نمیکنمش وبه منم یه چی گفت که کلی حال کردم خلاصه وسایل بازی وشخصی توروگرفتم وپروندت موند.چون اونجاگفتم آرشیدادوست داری دوباره بیای وکلی برنامه های خوب داره وتوهمش میگفتی آره میام آره میام حالاشایدباهات صحبت کنیم وراضی بشی به رفتن به خاطرخودت نفسم چون خیلی مزایاداره خوب.تابعدایشالاراضی بشی  درضمن ازوقتی اومدیم بارنگ انگشتیاوخمیربازی حسابی مشغولی البته میدونم سریع بیخیالشون میشی ودوباره میای سراغ من درست حدس زدم اومدی ودوباره شدم همبازیت ومهمونی گرفتیم وباخمیربازیاپیتزاوکیک وشیرینی ونوشیدنی...
25 شهريور 1392

چرا؟؟مثلا مثلا

عزیزترینم این سوالها وبازیهای این روزهاته که چقدرم دارن تندوتندمیگذرندومن دوست دارم زمان متوقف بشه وبیشترببوسم وعطرتنت روبوکنم گاهی ازبازیهای تکراری همه روزت که توکارگردانی میکنی خسته میشم وبعدش حسابی پشیمون این روزهاهمه نقاشیها وبازیهای تو به عروس وعروسی ختم میشه(ایشالاعروس بشی نفسم )بعضی ازسوالات:مامی چرادماغمون دوتاسوراخ داره مامی چراخانوما سیبیل ندارن وازبازیهات اینکه مثلاشمامیشی مامی ومن میشم آرشیدا آهاجدیدا برااینکه چیزی بخوری میگی مثلااینجاهتله وبه من زنگ میزنی وسفارش غذامیدی وبعدکه خوردی میذاری پشت دراتاق هتل هراتفاق خوب وهیجان آوری روسریع به سمع مامانی ورضامیرسونی شباقبل ازخواب میگی بریم رضاروکتک بزنیم هرچیزی هم بخوایم انجامش بدی ...
19 شهريور 1392

نماز...

عشقم چندوقتی میشه که میری جانمازوچادرنمازخودتو میاری وتنهایی(تهنایی)نمازمیخونی التماس دعا خانوم کوچولو ...
17 شهريور 1392

خوراکیهای موردعلاقه...

دخترم تقریباخوب غذامیخوری ومتنوع ومیوه خورقهاری هستی به جزانبه وگوجه فرنگی تقریباهرمیوه ای میخوری.چندماهی میشه که نخودفرنگیهای غذاهاروکه بهشون تره فرنگی میگی روجدامیکنی ماکارونی مثل اکثربچه های دنیاغذای محبوبته عدس پلو.انواع کوکو.بادمجان زیادنمیخوری درحدیکی دولقمه.اهاتازه یادم اومدتخم مرغ توروغن   آبگوشت   ...
10 شهريور 1392

خواب میبینم!!

عزیزترینم چندشب پیش میگی مامی خواب دیدم یضارودستگیرکردن مامی:مگه شماخوابم میبینی ویه توضیح وجوابای عجیب وغریب ازسمت آرشیداحالافکرنکنیدبابای آرشیداخلافکاره ها نه نفسی ازسریالهاوفیلمایادمیگیره انقدرکه مثل بابارضاومامانی عاشق فیلم وسریاله حالاامروزدارم به مامانم تعریف میکنم مامانی به آرشیدا:روح وروانم خواب چجوریه؟آرشیدابایه حالت جدی :مامانی خواب یه چیزی میادتوذهنمون...من مامانی:ماشالاماشالا همین... ...
5 شهريور 1392